ای مدینه همه هستم رفت
آفتاب حرم از دستم رفت
در حرم نور دو عینم گم شد
ماهتاب حسنینم گم شد
حسنم صاحب اسرار شده
گوشه خانه گرفتار شده
تا سحر زینب من بیدار است
خیره بر میخ در و دیوار است
کودکانم ز غم افروخته اند
دیده بر اشک علی دوخته اند
کار من گریه هق هق بنگر
خانه را آینه دق بنگر
ای کتاب همه اسرار علی
بی تو لرزان شده گفتار علی
بی تو یا فاطمه حیدر چه کند
در غمت ساقی کوثر چه کند
رفتی ای گرمی کاشانه ی من
بی تو تاریک شده خانه ی من
خاک غربت به سرم شد بانو
بعد تو خم کمرم شد بانو
حال ، این خانه شده قبر علی
چاره ایی نیست به جز صبر علی
بعد بابا تو که گریان بودی
روز آخر زچه خندان بودی
ای زلال نظر لطف خدا
با چه شوقی شدی از خانه جدا
گل تو از گل دنیای نیست
جز تو ای فاطمه همتایی نیست
رفتی ای بانوی سجاده بخاک
خفت آن قامت افتاده به خاک
*** محمود ژولیده ***